«دو رکعت نماز شب براى من بهتر است از دنیا و آنچه در آن است». «مفاتیحالجنان»
نزهت بادى
شب محمل سرّالاسرار خراباتیان است که خواب بر چشمشان نمىآید، چونان ستارگانى که بیدارىشان در لوح آسمان شب رقم خورده است. شبزندهداران نیز اختران تابناک زمیناند که درخشش جلوات باطنىشان فقط در تاریکى و خاموشى شب عیان مىشود. هر چند اگر چشم دل بگشایى، مىتوانى آثار نورانیت و تلألؤ زیبایى شب پیش را در چهره روزانه آنها ببینى. مگر نه اینکه در روایات، مکرر شنیدهاى، نیکویى صورت شبزندهداران از نور خداوند است که در خلوت شب بر چهره آنان مىتابد و رخسارهشان را زیبا مىنماید.
شاید باید بگوییم تنها نگاه محجوب و امانتدار شب است که مىتواند محرم مناجاتیان باشد و خلوت نماز متهجران را بر هم نزند. اما در این میانه نیز شیطان از پاى ننشسته و مؤمنین را به حال عاشقانه خود رها نکرده است. خواب شیرین شب و بستر گرم و نرم را از ابزار شیطان بدان که تو را به رخوت و تنبلى وسوسه مىکند و تمام آن عنایاتى که به نمازگزاران در شب مىکنند، به واسطه همین گریز از عافیتطلبى و تنآسایى شبانه است. هر شب شیطان در گوش نفس آدمى صدا مىزند «عَلَیک لیلٌ طویل فَارْقد» و او را به بهانه طولانى بودن شب به خواب بیشتر دعوت مىکند و هر بار به او وعده ساعتى براى برخاستن را مىدهد تا اینکه صبح فرا رسد و وقت بگذرد و شب انسان تباه شود.
آن مقام محمود را که شنیدهاى فقط به نمازگزاران در شب مىدهند، جز با صدق نیت در دخول و خروج به سراپرده رازآمیز شب حاصل نمىشود. «قُلْ رَبِّ اَدْخِلْنى مُدْخَلَ صِدْقٍ و اَخْرجنى مُخْرَجَ صِدْقٍ» و چنین صدق و خلوصى فقط در مدار جاذبه عشق و ارادت قلبى نسبت به حضرت حق شکل مىگیرد.
کجا عاشقى را دیدهاى که داغ هجران محبوب بر دل داشته باشد و خواب بر چشمش بیاید؟ کجا طالبى را دیدهاى که همصحبتى مطلوب را در چند قدمى خویش داشته باشد و خواب را بر گفتگوى با او ترجیح دهد؟
مگر نشنیدهاى که مىگویند مردمان در خوابند و چون بمیرند، بیدار شوند. بیدارى شب و ذکر خدا گفتن بهانهاى است براى رستاخیز دل و جانى که در بستر عادات زندگى با خیالى خوش غنوده است.
در نافله شب، رازى است که جز بر مأنوسان خویش افشا نمىکنند. همان رازى که سیدالشهدا(ع) را وا مىدارد تا از دشمن شبى را مهلت بگیرد براى عبادت واپسین. براى کشف چنین سرّ عظیمى چارهاى نیست جز پیوستن به مصاف نمازگزاران در شب.
پس تا وقت نگذشته و مهلت سر نیامده، با چشمهاى باز و روشن از عطر نماز شب به استقبال طلوع آفتاب برویم. یادمان بماند آنان که شبهایشان را با چشمان بسته به صبح مىرسانند، روزشان را نیز در ظلمت و تاریکى دل سپرى مىکنند.